سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ : علی
صفحه نخست ایمیل آرشیو

درباره



منوی وبلاگ


لوگوی وبلاگ من






نوشته های پیشین


آرشیو


پیوندهای روزانه


پیوندها


لوگوی دوستان



موسیقی وبلاگ


فهرست موضوعی


جستجو در وبلاگ


بازدیدهای وبلاگ


اشتراک در خبرنامه

HOME
چرخه زندگی انسان ازتولد تاپیری ودر پایان ،مرگ ،یک چرخه طبیعی است که دراختیار آدمی نیست . ولی چگونگی زندگی ، شاد وبانشاط بودن یا افسردگی وغم ، موفقیت وخوشبختی یا شکست ونابودی ،به دست خود انسان است و اوست که می تواند شکل زندگی اش راترسیم کند . شکی نیست که دوره نوجوانی وجوانی زندگی آدمی ازبیشترین شور ونشاط برخوردار است و رفته رفته درسن میان سالی وپیری انرژی انسان رو به کاهش می گذارد، ولی با انجام راهکارهای به ظاهر ساده ای می توان نشاط و شادی جوانی را طولانی ترکرد وحداقل 20 سال جوان ماند.
ازآنجایی که جوهر آدمی سرشته ازدو حقیقت یعنی جسم وجان است،برای رسیدن به موفقیت وخوشبختی که عامل اصلی  شادی ولذت وآرامش است، پرداختن به هر دوبعد وجودی ضروری می باشد. شرط رسیدن به این هدف ایجاد تعادل بین جسم وجان است، یعنی به همان میزان که به مولفه های سلامتی جسم توجه داریم، باید به مولفه های سلامت روان نیز توجه داشته باشیم .بنابراین اگر بخواهیم ازنشاط  وشور دائمی برخوردار باشیم  وهمیشه جوان وپرانرژی بمانیم، هم باید به تقویت بعد جسمانی خوداهمیت دهیم وهم به سلامت روانی وفکری خود بیندیشیم. توجه به امور روانی ازآن جهت است که بخش عمده تندرستی وسرخوشی به روان انسان بستگی دارد.
اگر کسی درزندگی ازیک جهان بینی صحیح ومنطقی برخوردار باشد وبرای خود هدف وانگیزه داشته باشد ، به طوری که تمام زندگی اش را درراستای رسیدن به آن هدف ببیند ،قطعا ازنشاط عمیق ودائمی برخوردار خواهد بود . بسیاری ازافسردگی ها و احساس های منفی انسان به نداشتن انگیزه درزندگی برمی گردد وانگیزه به نوبه خود از هدف برمی خیزد زندگی ما اگر دارای هدف مقدسی نباشد ، هرگز نمی توان انتظار نشاط  طولانی ازآن داشت ، اما اگر سعی کنیم بطور جدی به بازسازی افکار وشناخت خود بپردازیم وبتوانیم شناخت درستی ازجهان وزندگی بیابیم وآن را جایگزین افکار نادرست کنیم ، مشاهده خواهیم کرد که نشاط وشادی وانرژی جوانی درما به اندازه ای به وجود می آید که تا  پایان عمر ما راهمراهی می کند وبه مرحله ای می رسیم که هیچ چیز وهیچ کس نمی تواند ما را غمگین کند. طبق تعالیم قرآنی ، یادخدا ودل بستن به خدا ورسیدن به کمال انسانی که دربندگی خداست ، آرامش دهنده قلب آدمی است که طوفان های سهمگین حوادث هرگز قادر نیست کوچکترین تزلزلی درآن ایجاد کند. به همین جهت قرآن درباره اولیای خدا وکسانی که جزرسیدن به خدا هدفی ندارند ، می فرماید : آنان نه از چیزی می ترسند ونه اندوهگین می شوند .معنای سخن این است که هیچ نوع اضطراب و افسردگی درزندگی آن ها راه ندارد، هرچند به سخت ترین مشکلات وغمبارترین حوادث مبتلا شوند، چنانچه می بینیم اهل بیت اینطور بودند وحتی حادثه ای مانند عاشورا نیزآن ها را ازجا حرکت نداده ،بلکه محکم تر کرد، همانطور که قهرمانان کربلا آن را اثبات کردند . به هرحال ، برای رسیدن به نشاط واقعی توجه به امور روانی وشناختی ضروری است .
بنابراین رسیدن به نشاط وشادی دائمی هم بستگی به عوامل جسمانی دارد وهم به عوامل روانی وشناختی  .


علی ::: پنج شنبه 87/4/27::: ساعت 10:40 عصر::: نظرات دیگران: نظر
کلمات کلیدی::

حضرت رسول اکرم (ص) : دو چیز را خداوند در این جهان کیفر میدهد : تعدی ، و ناسپاسی پدر و مادر .
مناسبتی دیگر از راه رسید و این بار تمامی فرزندان برای قدردانی از پدران مهربان ؛ زحمت کش و دوست داشتنی خود با هدایای کوچک خود سعی دارند محبت خود را به پدران خود نشان داده و از این عزیزان سپاسگزاری کنند .اما در این میان آیا قدردانی یعنی خرید هدایای گران قیمت و شیک ؟ آیا قدردانی یعنی همین یک روز ؟ و با پایان این روز همه چیز بر روال عادی خود بازگشته و دیگر کسی به یاد پدری که تا پاسی از شب برای رفاه خانواده زحمت می کشد نیست. 
نیکى به پدر و مادر، وظیفه‏اى اخلاقى است که در واجب بودن شکر منعم ریشه دارد. انسان فطرتا شاکر و سپاسگزار کسى است که به او نیکى کرده است.
سپاسگزارى از پدر و مادر، نشانه و گواه سلامت فطرت است و کسى که به پدر و مادر خود نیکى مى‏کند، از فطرت خود پاسدارى کرده است. اهمیت سپاسگزارى از پدر و مادر، چنان است که خداوند پس از امر به شکرگزارى از خود، شکر پدر و مادر را آورده است:
و وصینا الانسان بوالدیه حملته امه و هنا على و هن و فصاله فى عامین ان اشکر لى و لوالدیک الى المصیر؛ 
و انسان را درباره پدر و مادرش سفارش کردیم. مادرش به هنگام باردارى او را با ناتوانى روى ناتوانى حمل کرد و دوران شیرخوارگى او در دو سال پایان مى‏یابد آرى او را سفارش کردیم که شکرگزار من و پدر و مادرت باش که بازگشت همه به سوى من است.
و بهترین قدرانی که می توانیم از والدین خود داشته باشیم  این است که  همواره به این دو موجود نازنین احترام بگذاریم و قدر زحمات آنان رابدانیم و این تنها خواسته والدین از فرزندان خود می باشد...
امام صادق (ع) می فرمایند :برترین کارها عبارتنداز :
1- نماز در اول وقت آن
2- نیکی به پدر و مادر
3- جهاد در راه خدا.



نازنین ::: سه شنبه 87/4/25::: ساعت 8:6 عصر::: نظرات دیگران: نظر
کلمات کلیدی::

زمانی که کامپیوتر و به دنبال آن اینترنت به جامعه ایرانی قدم نهاد به سرعت مورد اسقبال شهروندان قرار گرفت و همراه با این استقبال در بیشتر روزنامه ها ، مجلات ،بر نامه های تلویزیونی و حتی خود سایت های اینترنتی سخن از خطرات احتمالی این دنیای مجازی و به خصوص دنیای چت بود و توصیه های بسیار به خانواده ها در خصوص کنترل فرزندان خود در استفاده از این دنیای جدید داده می شد.توصیه هایی همچون اینکه کامپیوتر را در اطاق شخصی فرزندان خود قرار نداده و آن را در سالن پذیرایی و یا اطاق نشیمن جایی که خانواده به راحتی بتواند سایت ها و مسج های فرزندان خود را کنترل نماید قرار دهید و این توصیه ها روز به روز بیشتر می شد و  حتی مدتها بحث داغ محافل خبری در مورد اعتیاد به اینترنت این هیولای قرن بود
اما اینک مدتی است که دیگر از اینترنت به عنوان هیولای ارتباطات کمتر گفته می شود و به جای بد گفتن از این  نوع ارتباط از خانواده ها خواسته می شود که به فرزندان خود طریقه استفاده از دنیای مجازی را آموزش دهند و به جای کنترل های افراطی و گاه بی مورد توصیه های لازم را در خصوص برخورد با این دنیا را همچون دنیای حقیقی به فرزندان خود بیاموزند.
دیگر هراس ها از اینترنت کمتر شده و شاید بتوان دلیل آن را واقع بینی خانواده ها و آگاهی بیشتر نوجوانان و جوانان دانست.اما به یکباره چه می شود که خانواده ها از ارتباط جدیدی چون اینترنت دچار هول و هراس می شوند و نسبت به رفتارها و اعمال دیگر فرزندان خود بی اعتنا می باشند.
دنیا در حال پیشرفت است و هر رروز نوعی جدید از امکانات و ارتباطات به جوامع بشری عرضه می شود و در این میان می توان به اس ام اس ( پیامک )اشاره کرد. نوعی جدید از ارتباط سهل و آسان(حدود 5 _6 سالی است که در ایران کاربرد دارد )که هیچ سخنی در این باره گفته نشده تنها سخنی که بوده سخن از هزینه کم این ارتباط بوده ( البته این هزینه نسبت به کشورهای دیگر بسیار بالا بود و از ماه جاری نه تنها هزینه این نوع ارتباط کمتر نشد بلکه بیشتر هم شد )هیچ کارشناسی در خصوص اعتیاد به اس ام اس (در عید نوروز امسال فقط در چند روز اول سال مبلع یک میلیارد و هفتصد و هشتاد میلیون تومان از ارسال اس ام اس  تبریک سال نونصیب مخابرات شد ) و مضرات آن سخنی نمی گوید
آیا از این ارتباط دنیای امروزی به درستی استفاده می شود و نیازی به آموزش صحیح جهت استفاده از آن وجود ندارد ؛ آموزش استفاده از این ارتباط هر روز بیشتر می شود به جای تماس تلفنی با برنامه های رادیویی و تلویزیونی ارسال تنها یک اس ام اس به جای ارتباط کلامی از ارتباط نوشتاری به وفور استفاده کردن ( گراهام بل تلاش نمود ارتباط کلامی را در بین انسانها در نقاط مختلف برقار کند غافل از آنکه روزی ارتباط نوشتاری به سادگی  تلاش او را کمرنگ خواهد ساخت )
سخن در بد بودن اس ام اس نیست سخن در استفاده صحیح آن است که این روزها  کمتر خانواده ی به  اس ام اس فرزندان خود توجهی داردو  این ره که می رود زنگ خطریست که اهمیتی به آن داده نمی شود. سخن از دسترس بودن این نوع ارتباط بدون اطلاع خانواده هاس ( با وجود سیم کارت های اعتباری ؛ خانواده  ها حتی از شماره  تماس فرزندان خود اطلاعی ندارند چه برسد به نظارت آن )
ما انسانها موفق شدیم از طریق دستگاه های بسیار پیچیده با سایر کرات در کهکشانها ارتباط بر قرار کنیم ولی برای آشنا شدن با همسایه که احتیاج به دستگاه خاصی هم ندارد عاجزیم.



نازنین ::: جمعه 87/4/14::: ساعت 12:56 عصر::: نظرات دیگران: نظر
کلمات کلیدی::

در این زندانی که برای خود مهیا کرده ایم به دنبال چه می گردیم در این حصاری که بین خود و واقعیت ها کشیده ایم به چه می اندیشیم ؛ بر روی دفتر خاطرات دیگران زشتی اعمال خود را به زیبای به تصویر  می کشیم و از خود جز بدی خاطره ای بر جا نمی گذ اریم ؛ دیگر از بدی هراسی نداریم و در باغچه زندگی خود و دیگران بدی ها را پر نقش و نگارتر بر جا می گذاریم و هر  روز با طلوع سپیده صبحگاهی با دنیای از اندیشه های زشت  و کریه به طلوع خورشید سلامی گرم می کینم و محکم تر از روز قبل قدم بر روی نردبان ناپاکی ها می گذاریم و به سوی شیطان اندیشه ها با شادمانی دست آشنایی تکان می دهیم.
در زندان امروزی دل ها؛ کمتر چهره ای را می توان گرم و خواستنی دید چرا که شیطان نفسیات به راحتی چهره ها را سرد و منزجر کرده و به سادگی خودخواهی و بی دینی را بر روی دل های ساده و بی گناه رواج داده و شب ها در سینه این قلب های بی گناه  بذر بی اعتقادی و گناه را می کارد و چه مشتاقانه این بی گناهان دیروز طرفدار بی چون و چرای نفس شیطانی خود می شوند .   
و حال زمان اجر ای فرمان شیطان بی اعتقادی هاست زمان گوش به فرمان شدن شیطان سست عنصری هاست زمان زمان اجرای فرمان است پس بی هیچ سخنی برای نابودی خود با شوقی فراوان قدمی دیگربر می داریم.
و حال تصمیم می گیریم خطایی را مرتکب شویم تمام تلاش خود را می کنیم که کسی از آن خبردار نشود و در خفا و به دور از چشمان کنجکاو دیگران با خیال راحت اعمال خود را به نحو احسنت انجام دهیم.و تنها نگرانی مااز آن جهت است که کسی از نیت ناپاک ما  خبردار شود  و ازاین بابت احساس ترس می کنیم ، ترس از به خطر  افتادن آبرویمان،  ترس ازآن جهت که ماهیت اصلی مابرای دیگران آشکار شود و با دانستن حقیقت دیگر  کسی آن احترام و عزت سابق را برای ما قائل نشود ؛ تنها به فکر اظهار نظر دیگران و قضاوت آنها درباره خود هستیم ؛ و به آبرو خود در نزد خدا و آگاهی او از عمل خود نمی اندیشیم .مدتهاست که خدا را زیاد برده ایم و آنچه برای ما اهمیت به سزایی دارد فریب دادن خلق خداست.
تنها ترسمان از رفتن آبروست ؛آبروی که خود به نیرنگ و ریا برای خود آراسته ایم .
هیچ نگرانی بابت گناهمان به دل راه نمی دهیم ، هیچ هر اسی از رفتن آبرویمان در پیشگاه خداوند نداشته و آنچه خاطر ما را مکدر می کند شرمساری نزد شیطان نفسانی خود هستیم.
کانت :در عالم دو چیز از همه زیباتراست :آسمانی پرستاره و وجدانی آسوده  .


نازنین ::: دوشنبه 87/4/10::: ساعت 8:18 عصر::: نظرات دیگران: نظر
کلمات کلیدی::

وقتی کودکی هفت ساله بودم، پدر بزرگم مرا به برکه ای در یک مزرعه برد و به من گفت: سنگی را به داخل آب بینداز و به دایره هایی که توسط این سنگ ایجاد شده نگاه کن. سپس از من خواست که خودم را به جای آن سنگ تصور کنم. او گفت: " تو می توانی تعداد زیادی از جلوه ها و نمودها را در زندگیت خلق کنی اما امـواجی که از این جلوه ها پدیـد می آید، صلح و آرامش موجود در تمام مخلوقات را بر هم خواهد زد. به خاطر داشته باش که تو در برابر هر آن چه در دایره زندگیت قرار می دهی مسوولی و این دایره به نوبه خود با بسیاری از دایره های دیگر ارتباط خواهد داشت. نیازمند خواهی بود تا در مسیری زندگی کنی که اجازه دهد، خوبی و منفعت ناشی از دایره ات، صلح و آرامش را به دیگران منتقل کند. آن جلوه هایی که از عصبانیت و حسادت ناشی می شود، همان احساسات را به دیگر دایره ها خواهد فرستاد. تو در برابر هر دوی آن ها مسوولی.
این نخستین بار بود که دریافتم هر شخص قادر است صلح و یا ناسازگاری درونی خلق کند که در جهان پیرامونش جریان یابد. اگر وجودمان سرشار از نزاع، نفرت، تردید و خشم باشد، هرگز نمی توانیم صلح را در جهان برقرار سازیم. ما احساسات و افکاری را که در درون نگاه داشته ایم از خود ساطع می کنیم، چه در مورد آن ها صحبت کنیم چه سکوت اختیار کنیم.
هرآن چه در درون خویش داریم به جهان پیرامون ما سرایت می کند خلق زیبایی یا ناسازگاری با تمامی دوایر دیگر زندگی مرتبط می باشد.
این تمثیل جاودانی را به خاطر بسپاریم: به هر چیزی که توجه کنیم، رشد و توسعه می یابد.



علی ::: چهارشنبه 87/4/5::: ساعت 2:0 عصر::: نظرات دیگران: نظر
کلمات کلیدی::

مادر تو را دوست دارم و تو را می پرستم.
از روزی که پا به عر صه وجود گذارده ام نگاه پر مهرت و لبخند شیرینت حیات بخش زندگیم بود در قصه ها و حکایت ها همه جا از تو سخن می گویند شاعران و بزرگان و نویسندگان همه از تو سخن می گویند
گاه می گویند بهشت زیر پای توست و گاه می گویند تو با یک دست گهواره کودک و با دست دیگر دنیا را تکان می دهی
آری مادر تو قادری با هدایت و ارشاد فرزندانت دنیائی را بهشت سازی و نسلی را اصلاح کنی و جامعه را به عظمت برسانی
مادر  دنیا برای بزرگ داشت تو و تجلیل از مقام آسمانیت روزی را به نام روز مادر اختصاص داده است و همه فرزندان برای قدردانی و احترام به مادران د ر تهیه و تدارکند
من هم بر ای قدردانی از تو مکانی امن و ابدی یعنی قلبم را به تو هدیه می کنم مدت ها است این خانه را ( قلبم را ) صفا داده ام غبار نافرمانی و گرد سرپیچی از دستو راتت را از در  و دیوار آن زدوده ام
اکنون این خانه چون آیینه ای شفاف و تابان است که در آن مهر تو ، عشق تو و اطاعت از اوامر تو در  آن منعکس می شود .
مادر  همانطوری که انتظار داری آرزومندم که در حال و آینده برای تو دختری عفیف ؛ پاکدامن ، منظم و وظیفه شناس بوده ، عملا نشان دهم که در  دامن مادری دانا و توانا چون تو پرورش یافته ام
مادر جان بدان که همیشه دوستت دارم و تو را می پرستم و با همه فرزندان یک دل و یک زبان می گوییم هرگز نمیر مادر.
فرزند تو...
مادر تصمیم گرفته ام آنقدر محترمت بشمارم که خودت بگوئی دیگر بس است ولی آیا آنطور که پروردگار مهربان در قرآن شریفش فرموده می توانم حق خدمت به تو  را ادا کنم هرگز!


نازنین ::: یکشنبه 87/4/2::: ساعت 7:48 عصر::: نظرات دیگران: نظر
کلمات کلیدی::

سالهاست به بهانه حمایت از صنعت خودروسازی نظام حاکم از ورود اتومبیل‏های روز جلوگیری کرده یا با گذاشتن تعرفه‏های گمرگی مانعی فولادین در این میان بوده ‏است.
یک سوال: تا کی ملت باید چنین حاتم‏بخشی‏هایی داشته باشد؟ تا کی باید بهایی چند برابر بپردازد و از ماشینی بی‏هیچ استانداردی استفاده کند؟! تا کی دولت باید سوبسیت چند میلیاردی برای بنزین بپردازد تا شرکت‏هایی چون ایران خودرو و سایپا درآمدهای هنگفت بدست آورند؟!
درآمدی که مردم و دولت مجبور به پرداخت آن بوده‏اند! و حال بیش از دودهه از برقراری آرامش نسبی در ایران ، تنها و تنها یه نمونه را می‏توان نام برد که مثلاً صنعت خودرو سازی را مستقل از جهان کفر و استکبار کرده است ... آیا در دنیای پرشتاب امروز که متولیان این صنعت دست از تولید انبوه برداشته‏اند ، شایسته است پرداخت چنین هزینه‏های میلیارد دلاری! حال که خودروهای مدرن ، زیر ده‏هزار دلار به بازار عرضه می‏شوند به‏جاست ما از صنعتی پوچ حمایت کنیم؟!
به نظر شما رقابت نمی‏تواند نیروی محرکه‏ای برای این قبیل شرکت‏ها باشد؟!
نمونه دیگر صنعت مخابرات ، همراه اول ... تلفن‏های همراه حدود یک‏دهه است که به‏صورت فراگیر در دسترس عموم می‏باشد ... روزهای اول را به‏یاد آورید ، گوشی‏ها و خط‏های چند میلیون‏تومنی!!! از راه اندازی و بهره‏برداری اپراتور دوم (ایرانسل) مدت زمان زیادی نمی‏گذرد -با تمام سنگ‏افکنی‏های مخابرات- ... خودتان مقایسه کنید از تنوع خدمات گرفته تا قیمت؟!!!
تا کی باید خود را بسته نگه داریم و فقط شرکت‏های خود را تبدیل به غول‏های توخالی سازیم که توان رقابت با هیچ شرکت بین‏اللملی را نداشته باشند!؟ آیا وقت آن نرسیده که مسیر حمایت خود را عوض کنیم؟ دوستان جدید بیابیم؟ دشمنان و بدخواهانمان را بازنگری کنیم؟ زبان نقادان را نبریده و لبِ گویندگان را ندوزیم؟ کمی گوش فرا دهیم و دل دریایی کنیم؟!
شاید چرخشی که هند را منجی بود ، در ما به تکامل برسد و بالغ شود؟ صنعت انفورماتیک نگاه دولت را می‏طلبد ... پرورش گل ، دامداری مکانیزه ، کشاورزی علمی دست گرم دولت را می‏طلبد!!!
اما امان از خواب بزرگان ، چه آسوده و آرام در خوابند ... گویی ما نیستیم ، مهم نیستیم.



آسمان ::: پنج شنبه 86/8/3::: ساعت 3:55 صبح::: نظرات دیگران: نظر
کلمات کلیدی::

تجربه کردن و تجربه داشتن یکی از بهترین و مهم ترین اصولهای زندگی ست.در این بین مسلمآفراز و نشیب های زیادی در زندگی هر شخصی پیش میاد.اما باید با این فراز و نشیب ها با دقت و قدرت برخورد کرد تا بشه تجربه یی خوب از اون موضوع بدست اورد.تجربه ی خوبی که خیلی ها میتونن داشته باشند تجربه ی خوبِ وبلاگ نویس بودن.اما باید این دنیای متفاوتُ به نحو احسن درک کرد و تلاش کرد تا تجربه ی خوبی بدست بیاریم...اما مسلمآسرانجام هرکاری آغازی داره، و اما....
سه سال پیش یه روزی مثل همین روز...یه لحظه...یه جرقه ی کوچیک باعث شد که وبلاگ آدمک ها متولد بشه.! ولی می دونی برای چی؟...چون یه آدمک فهمید که اگه عصا کج باشه سایه ش هم کج می شه و سایه رو نمی شه صاف کرد مگه اینکه عصا رو صاف کنی ...تجربه یی دیگه.اون فهمید که همه چیز سایه ماست ... اگه خودمونُ درست کنیم همه چی درست می شه و اون وقت بود که آدمک فریاد زد آهای آدمک ها ... نذارین سایه ها گولمون بزنن ... اسیر سایه ها نشین که یه روز میاد که فکر می کنین واقعیت، سایه هان و.....فقط یک آه سردباقی ست!
آدمک وایساد و فریاد زد آهای ! کسایی که ادعای آدم بودن دارید! که هیچی؛ ولی کیه که بگه که کامل نیست و یه آدمکه ولی می خواد که یه آدم کامل بشه؟... کیه که می دونه که آدم شدن جز در کنار بقیه بودن شدنی نیست؟ ... کیه که می خواد سایه ش رو درست کنه؟ ...خیلی ها با پوزخند رد شدن چون، هه! به خیال خودشون آدم بودن ... خیلی ها گفتن هی! شما رو چه به اینکه به بقیه بگین که سایه هاتون رو درست کنید؟... ولی خیلی ها وقتی صدای آدمکی که دیگه فقط یک صدا نبود رو شنیدن، اول سکوت کردن و بعد فکر کردن و فکر کردن و برای اولین باربه سایه شون خیره شدن و تازه فهمیدن که..... بعد اونا هم با آدمکای دیگه هم صدا شدن چون خواستن که یه آدم کامل بشن ... سه سال گذشت... آدمک ها یه قدم به سمت تکامل شدن برداشتن و بقیه که ادعای آدم بودن داشتن...نمیدونم!شاید اونها هم برای رسیدن به تکامل مثبت روزی حقیقت را حس کنند.شاید روزی بفهمند دستهارو بایدبسمت خدا دراز کرد و همراه بشن تا به انسانیت واقعی برسند.شاید!
آدمک ها یه وبلاگ نیست! یه جریان ِ! جریانی از دل من ، دل تو و دل خیلی ها به سمتِ...

ادمک

دو قالب وبلاگ هدیه ی ما بشما (ترجمه شده به پارسی بلاگ)

قالب شب قالب گذشته



::: پنج شنبه 86/6/29::: ساعت 1:0 صبح::: نظرات دیگران: نظر
کلمات کلیدی::

تغییرات را تابه حال حس کرده اید؟گفت وگوی ما پیرامون سنت و جستجو در امکانات سنت جهت نوآوری است، چرا که به نظر می رسد امروزه نمی توان از این واقعیت غافل ماند که ما با امر جدیدی مواجه شده ایم که نام، نشان و ویژگی سنت را ندارد، امری است که خود را متفاوت از سنت تعریف کرده است. پیامدهای این امر تازه را که می توان به مدرن بودن یا امروزی بودن تعبیر کرد، در حوزه های گوناگون حیات فکری، اجتماعی و سیاسی می توان مشاهده کرد. حال در این زمینه بحث های زیادی می توان کرد، از این قبیل که آیا مدرنیته در تجربه غرب به یکباره از سنت گسسته و آن را به کنار گذاشته است یا نه؟ از این رو فکر می کنم پیش از پرداختن به پرسش هایی از این دست، نخست ببینیم مرادمان از سنت چیست؟ به عبارت دیگر سنت چه هست و چه نیست؟این مهم نیست که من در باب سنت چه می گویم و از آن چه چیزی مراد می کنم،  مهم این است که از ابتدای قرن بیستم که پرسش از مدرنیته مطرح شد، بحث در سنت هم پیش آمده است. به بیانی دیگر، سنت در مقابل مدرنیته قرار گرفته است. در این که مدرنیته سنت شکن است یا نه، بحث نمی کنیم اما مسئله تقابل سنت و مدرنیته وقتی پیش آمده و مطرح شده که در راه بسط تجدد دشواری پیدا شده است. این بحث به صورت منظم در آثار ماکس وبر عنوان شده است، اما در بیست، سی سال اخیر در طرح پست مدرنیته، بحث سنت با نوعی ایدئولوژی درآمیخته و در جهان توسعه نیافته و در حال توسعه این بحث صورت سیاسی و حزبی پیدا کرده است، چرا که مردم جهان توسعه نیافته آرزو دارند در جهت پیشرفت و ترقی پیش روند و متجدد شوند. در جهان سوم یک سودای فلج کننده وجود دارد و آن این است که می پندارند اگر هر مانع و رادع بیرونی بر طرف می شد،آنها اکنون در عرش ترقی سیر می کردند. بنابراین همواره فکر می کنند که چیزی آنها را در بیراهه های توسعه نیافتگی سرگردان کرده است. بنابراین می پرسیدند که چه چیزی مانع رسیدن آنها به پیشرفت و متجدد شدن است؟آیا اعتقادات ثابت نیز قابل رهاشدن هستند؟



علی ::: سه شنبه 86/6/27::: ساعت 3:0 عصر::: نظرات دیگران: نظر
کلمات کلیدی::

یک توپ بسکتبال تو دست من تقریباً 19 دلار می ارزه.
یک توپ بسکتبال تو دست مایکل جردن تقریباً 33 میلیون دلار می ارزه.
بستگی داره تو دست کی باشه.
یک توپ بیس بال تو دست من شاید 6 دلار بی ارزه.
یک توپ بیس بال تو دست راجر کلمن 4.75 میلیون دلار می ارزه.
بستگی داره تو دست کی باشه.                                             
یک راکت تنیس تو دست من بدون استفاده است.
یک راکت تنیس تو دست آندره آقاسی میلیونها دلار می ارزه.
بستگی داره تو دست کی باشه.
یک کشوربا ملتش اگر دست یک غیرآگاه به امور مثل من بیوفته چی میشه؟!
وقتی دست دکترجان باشه چی میشه؟!


یک عصا تو دست من می تونه بی فایده باشه.
یک عصا تو دست موسی(ع) دریای بزرگ رو می شکافه.
بستگی داره تو دست کی باشه.
یک تیرکمون تو دست من یک اسباب بازی بچگانه است.
یک تیرکمون تو دست داوود(ع) یک اسلحه قدرتمنده.
بستگی داره تو دست کی باشه.
دوتا ماهی و پنج تیکه نون تو دست من دوتا ساندویچ ماهی میشه.
دوتا ماهی و پنج تیکه نون تو دستای عیسی(ع) هزاران نفر رو سیر میکنه.
بستگی داره تو دست کی باشه.
همونطور که می بینی، بستگی داره تو دست کی باشه.
پس دلواپسی ها، نگرانی ها، ترس ها، امیدها، رویاها، خانواده ها و نزدیکانت رو به دستان خدا بسپار چون.
بستگی داره تو دست کی باشه.
این پیام تو دستای توست.
باهش چی کار می کنی؟!
بستگی داره تو دستای کی باشه.
لبخند بزن،تا ایام خوبی داشته باشی!



علی ::: شنبه 86/6/24::: ساعت 12:0 صبح::: نظرات دیگران: نظر
کلمات کلیدی::

<      1   2   3   4   5   >>   >
طراح قالب
زرین
آسمان
متین
نازنین
>